یا ابا الحسن(ع)...

 
خب مییریم سراغ ماجرای هیجان انگیز بعدی 

یادم رفت بگم که من امسال به خودم کادو دادم!  

پس یادمون نره سال بعد تولد بازی های فراوان و کادو باحال به خودم!  

دوستم بهم زنگ زد گفت میای یه روزه بریم مشهد....یهو دلم لرزید ... مشهد... یه روزه؟ 

با خودم فک کردم و گفتم طلبیده شدی معطلش نکن. با اینکه هزینه اش خیلی بالا بود و تا حال تجربه سفر یه روزه رو نداشتم و نمی دونستم حال می کنم با این جور سفر هول هولی یا نه، ولی گفتم این سفر میشه هدیه خودم به خودم! و دلیل بعدیش این بود که روز سفرمون، روز شهادت حضرت معصومه (س)بود....

صبح زود سوار هواپیما شدیم با کلی حاجت و دعا و دل شکسته... 

هنوزم که دارم بهش فک می کنم تمام صورتم پر اشکه.... 

اول رفتیم حرم .. ظهرم رفتیم پسران کریم.. دوباره حرم و بعدش خرید سوغاتی و شب به سوی تهران.. 

با اینکه کمتر از 24 ساعت بود عمر سفرمون ولی بهترررررررررین سفر مشهدم بود اول اینکه با یکی از بهترین و پایه ترین دوستام رفتم دوم اینکه با اینکه خیلی دلم شکسته بود ولی اینقد تو این سفر شاد بودم که حد نداشت اصلن گریه ام نمیگرفت یه شادی درونی عمیقی وجودمو پر کرده بود که نمیذاشت حتی وقتی چشمم به حرمش افتاد گریه کنم...

تو دلم گفتم ببین آقا خودت نمی زاری گریه کنم معلومه که حسابی می خوای حاجتامو بدی!!! 

همین که از در باب الجواد بیرون اومدیم که بریم فرودگاه، موبایلم زنگ خورد! مقدمات یکی از مهمترین حاجت هام در حال رخ دادن بود!!! 

بعد سفر هم همچنان این روند نشانه های حاجت روایی ادامه داره به دوستم گفتم ببین اصن این سفر با سفرای دیگه فرق داره هردومون سرخوش و شادیم این هم از این تلفن مسرت بخش !!! 

خلاصه من که خیلی امیدوارم.... 

اونجا برای همه حاجت مندا دعا کردم ....ان شالله که همه حاجاتشون برآورده به خیر بشه....آمین...

بدون موضوع...